پلکش میزند. هرچه داستان جلوتر میرود، عصبیتر میشود. مادر، داستان دزدیده شدن پسرش را که میگوید، اشک میریزد؛ گروگانگیریای که تنها یک ماه از آغازش گذشته و ۲۰روز به طول انجامیده است و گفتوگو درباره آن با ذکر جزییات در یک برنامه پرمخاطب تلویزیونی در آستانه اذان مغرب در ماه مبارک…
«ماه عسل» یکی از برنامههای خوب و پرطرفدار این سالهای تلویزیون در ماه مبارک رمضان است که هر روز در آستانه افطار پخش میشود. طبیعی است که از برنامههای خوب و پرطرفدار، انتظار بیشتری میرود و مخاطبان انتظار ندارند که در آستانه افطار، از زبان پدری یا مادری قصه بریده شدن انگشت فرزندشان و ارسال فیلم این حادثه دلخراش را به خانواده بشنوند. پدر میگوید که طی ۱۹ روز گروگان بودن پسرش به اندازه ۱۹۰سال عذاب کشیده و پسر ۱۲ساله که حالا سالم است اما هنوز اثر زخمهای عمیق ترس و دلهره آن روزها را بر روح و جسمش میتوان دید، وادار به بازگویی این داستان با ذکر جزییات میشود؛ جزییاتی که شنیدن آنها بدون?شک برای مخاطبان دردآور است؛ مخاطبانی که برای لحظهای آرامش پیش از اذان تلویزیون را انتخاب کردهاند و به جای همه چیزهایی که از برنامه دلخواهشان انتظار داشتند، نگرانی و ناامنی را دریافت کردند؛ احساس ناامنی از رفتن فرزند خردسالشان، حتی تا سر کوچه و نگرانی از گروگان گرفتهشدن فرزند، حتی اگر وضع مالی مساعدی هم نداشته باشی!
مبین کودک ۱۲سالهای که ۲۰روز در گروگان بود و درخواست ۵میلیاردی گروگانگیران از پدر او که مستاجر بوده و بارها در آن برنامه تاکید میکند که اینقدر پول نداشته و نمیفهمیده چرا باید پسر او را میدزدیدند و اصرار مجری برای فهمیدن اینکه آیا شما اینقدر پول و پله در بساطتان هست و… چیزهایی بود که مخاطبان در «ماه عسل» یکشنبه شب دیدند و همه چیز را در مورد گروگانگیری پسر ۱۲ساله گنبدی شنیدند اما سوالهایی بیجواب ماند؛ اینکه چرا رسانه ملی باید کودکی ۱۲ساله و خانواده او را وادار به یادآوری خاطرههایی اینقدر تلخ کند، آن هم ماجرایی که هنوز چند روزی بیشتر از وقوع آن نگذشته است؟! تشریح جزییاتی اینچنین با چه هدفی صورت میگیرد؟ آموزش گروگانگیری یا هشدار به مردم که ببینید در چه جامعه ناامنی زندگی میکنید؟!
دکتر علی باغبانیان، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در پاسخ به «سلامت» میگوید: «غیر از بدآموزی که تشریح جزییات یکچنین واقعه خشونتباری برای دیگران دارد، پرداختن به این قبیل جزییات از دید روانشناختی نوعی تبلیغ مستقیم خشونت در جامعه است.» او با اشاره به ایجاد نگرانی از پخش چنین برنامههایی، خاطرنشان میکند: «هر کسی بعد از دیدن این برنامه با خود فکر میکند که نکند من هم با چنین مسالهای مواجه شوم یا کودکی که این برنامه را میبیند، دچار اضطراب و استرس ناشی از تکرار وقایع مشابه برای خودش میشود…
در مواردی هم این ترس باعث ایجاد محدودیتهای نابجایی برای فرزندان از سوی پدر و مادر خواهد شد.»
این روانپزشک با بیان اینکه اینها حداقل عوارضی است که میتواند مصداق عریان ترویج خشونت از رسانه باشد، ادامه میدهد: «از آنجا که قربانی این گروگانگیری یک کودک بوده، این اثرها بین کودکانی که چنین برنامهای را تماشا کردند بیشتر میشود زیرا بچهها حساستر هستند و بیشتر تحتتاثیر برنامههای رسانهها قرار میگیرند و از سوی دیگر قدرت تحلیل کمتری دارند.» او با اشاره به اینکه بیان چنین حوادث استرسآمیزی باید تحت شرایط ویژه و با حضور افراد متخصص باشد، میگوید: «مرور خاطرههای ناراحتکننده مانند موج انفجار است که با دیدن یک مکان مشابه، رسیدن به ساعت وقوع حادثه یا دیدن افرادی شبیه کسانی که به او حمله کردهاند، ممکن است فرد را دچار همان استرسها کند.»
دکتر باغبانیان، تخلیه روانی فرد را یکی از روشهای درمانی پس از وقوع حوادث استرسزا ذکر و اظهار می?کند: «این تخلیه باید در شرایط ویژه و با حضور یک روانشناس یا روانپزشک و در جوی توام با آرامش صورت گیرد. چنین خاطرههایی مانند آبسهای است که اگر در فضایی غیراستریل باز شود باعث افزایش خطر عفونت خواهد. ضمن اینکه بازکردن آبسه چندان مهم نیست و با هر تیغی میتوان آن را باز کرد اما بستن آن تنها کار یک متخصص است. در این قبیل حوادث نیز بردن فرد به خاطرههای آن حادثه کار سختی نیست اما بیرون آوردن فرد از آن خاطرهها و تلخیها اصلا آسان نیست.»
دکتر افسر افشارنادری، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز پرداختن اینچنینی به خشونت در رسانه را برای افرادی آموزنده میداند که ممکن است دچار اختلال شخصیت یا مشکل مالی باشند. او با بیان اینکه برای هشدار به مردم لازم نیست به ذکر جزییات یک حادثه خشونتبار پرداخت، میافزاید: «همه ما میدانیم که چنین مسایلی به دلایلی مانند فقر یا اختلال شخصیت در جامعه وجود دارد و افرادی ممکن است به دلیل دسترسی نداشتن به برخی امکانات به اخاذی و دزدی روی بیاورند اما این قبیل برنامهها میتواند روشهای مختلف جرم را به افراد آموزش دهد و مردم را هم به شدت متاثر خواهدکرد.»
افشار نادری ادامه میدهد: «بازگو کردن این قبیل شکنجهها چه چیزی را به مردم میگوید، حتی اگر مجازات افرادی که این کار را کردند اعدام باشد؟!» وی با بیان اینکه نشان دادن چنین برنامههایی نگرانیها را در مردم افزایش میدهد، میگوید: «اینگونه پرداختن به یک واقعه خشونتبار این احساس را در مردم به وجود میآورد که حالا باید علاوه بر ریسکهای دیگری که باعث نگرانی میشود، نسبت به احتمال بروز این قبیل وقایع هم نگران باشیم.» وی با اشاره به تحتتاثیر قرارگرفتن خود قربانی از ذکر حادثههای تلخی که برایش رخ داده، خاطرنشان میکند: «باید کاری کرد که فردی که در مرکز حادثه بوده دیگر به آن وقایع فکر نکند تا شرایط بحرانی را از سر بگذراند، نه اینکه دوباره او را در آن خاطرهها غوطهور کنیم. البته پس از سالها ممکن است فرد بتواند ماجرا را تعریف کند اما در مدت زمانی کوتاه پس از حادثه یادآوری آن اتفاقات به شدت فرد را تحتتاثیر قرار میدهد و به استرسهای او دامن میزند.»
همه چیز از سرتاسر وب...
ما را در سایت همه چیز از سرتاسر وب دنبال می کنید
برچسب : احسان علیخانی, ماه عسل, هفته نامه سلامت, نویسنده : amir patogh4u بازدید : 2220 تاريخ : چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت: 19:16